و گفت: بیزارم از آن خدای که به طاعت من،
از من خشنود شود و به معصیت من، از من خشم گیرد.
پس او خود در بند من است تا من چه کنم!
تذکرة الأولیاء
علی صدقی
عطار
حتما آدمای زیادی دیدین که حرف میزنن و عمل ندارن. اطرافمون هم کم نیستن.
کلی حرف قرار و مدار و برنامه ولی زمانش که میشه یا یادش رفته یا کاری پیش اومده یا شهاب سنگ افتاده بود جلو در خونشون نمیتونسته به اون کار یا قول یا قرارش برسه.
همیشه واسم جای سوال بوده که چطور انسان یه حرفی میزنه که بهش عمل نمیکنه. ولی هر چی بیشتر فکر میکنم میبینم مشکل از منه.
حرف واسه زدنه نه واسه عمل کردن.
هر طرف جامعه و افراد کوچیک یا بزرگ، سرشناس یا گدا یا پولدار رو میبینی فقط حرف میزنن.
اونی که عمل میکنه یا حرف نمیزنه یا خیلی کم میزنه.
به نظر شما با افرادی که فقط حرف میزنن و عمل ندارن باید چکار کرد؟
عین خودشون رفتار کرد و فقط بهشون حرف زد و اگه قولی گذاشتی بزنی زیرش؟!!!
اونارو ترک کرد و رابطه ای دیگه نداشته باشیم؟!!
یا باز تو به حرف و قولت عمل کنی و اون اشخاص باز بزنن زیر حرفشون؟؟!!
با آدمای بی عمل چکار باید کرد؟
استاد ریاضی در وقتِ خارج از درس، میگفت:
اعداد کوچکتر از یک ، خواص عجیبی دارند .
شاید بتوان آنها را با انسانهای بخیل مقایسه کرد ...
مثلا عدد (0.2 = دو دهم) !!!
وقتی در آنها ضرب میشوی یا میخواهی با آنها مشارکت
کنی، تو را نیز کوچک میکنند.
3×0.2=0.6
وقتی میخواهی با آنها تقسیم شوی یا مشکلاتت را با آنها
تقسیم کنی و بازگو کنی، مشکلاتت بزرگتر میشوند.
3÷0.2=15
وقتی با آنها جمع میشوی و در کنار آنها هستی مقدار زیادی
به تو اضافه نمیشود و چیزی به تو نمی آموزند.
3+0.2=3.2
و اگر آنها را از زندگی کم کنی چیز زیادی از دست نداده
ای !!!
3-0.2=2.8
زندگی ارزشمندِ خودتان را بخاطر آدمهای کوچک و حقیر،
بی ارزش نکنید !
در زندگی روزمره با افرادی رو به رو می شویم که سعی می کنند از هر کاری ایراد بگیرند و هر طور که شده بهانه ای برای هرچیزی دست و پا کنند. این افراد هم باعث آزار خود می شوند و هم باعث آزار دیگران. اما اگر این مسئله را خوب بررسی کنیم می بینیم که بهانه جویی افراد چند ریشه و علت اصلی دارد… با ما همراه باشید.
تقریباً تمام افراد ناموفق از نوعی بیماری فکری رنج می برند. این بیماری که افکار را ضعیف می کند «بهانه جویی» نام دارد.
هر چه فرد موفق تر باشد، کمتر به دنبال بهانه جویی می رود و اصولاً تفاوت بین کسانی که با وضعیت بسیار رخوت انگیز به کار و شغل فعلی خود چسبیده اند و دائم در اضطراب از دست دادن آن هستند و افراد موفق در میزان حاشیه روی و بهانه جویی های آنهاست. برای درک صحت این مطالب یک انسان موفق را در نظر بگیرید. او تمام بهانه هایی را که یک انسان ناموفق به کار می برد، می توانسته به کار ببرد اما این کار را نکرده اما برعکس آنهایی که در زندگی به جایی نرسیده اند و برنامه ای هم برای رسیدن به جایی ندارند، یک دایره المعارف کامل از توجیهات روزمره برای کارهایشان دارند و اغلب نیز حاضر جواب و خودرای هستند. رایج ترین شکل بهانه جویی نداشتن سلامتی است که با کلماتی مثل «حالم خوش نیست» و یا «فلان بیماری را دارم» همراه است. اما همه می دانیم که بسیاری بوده و هستند که با وجود معلولیت های بسیار عمیق و جدی، به مراحل بالایی از سطح علم و فناوری دست یافته اند و نیازی نیست که در نام آنها را یادآوری کنیم. ناخوشی با صدها شکل مختلف برای توجیه به کار می رود و عاملی برای نپذیرفتن مسوولیت و یا عدم کسب درآمد بیشتر و امثال آنهاست. حال برای درمان چه باید کرد؟ درباره بیماری خود صحبت نکنید: تکرار اینکه بیمار هستید حالتان را بدتر می کند. شاید با تکرار اینکه بیمار هستید مقداری دلسوزی را به خود جلب نمایید اما هرگز احترام و صمیمیت افراد را نمی توان به دست آورد.
نگران نباشید. درباره بیماری فکر هم نکنید زیرا دچار وسواس فکری خواهید شد. همین اندازه سلامتی مکفی است. در حکایتی از سعید قصه مردی آمده است که از بی کفشی خود می نالید اما هنگامی که نگاهش به شخصی بدون پا افتاد به حال خود امیدوار شد. از همین مقدار تندرستی خوشحال باشید تا دچار مشکل نشوید.
تکرار کنید «آرام رفتن بهتر از نرفتن است». زندگی به اندازه کافی سخت هست پس آن را با خوابیدن در بستر بیماری هدر ندهید. برخیزید و تصمیم خود را برای حرکت عملی کنید.
فقدان هوش یکی از بدترین و شایع ترین انواع بهانه است. زیرا که مبتلایان به این نوع نگرش از این ضعف خود دم نمی زنند تا غرور خود را حفظ کنند و به نوعی این یک توجیه داخلی و شخصی است. نشانه این نگرش کلماتی مثل اینهاست، «برای این کار ساخته نشده ام»، «استعداد این کارها را ندارم»، «از کارهای پیچیده متنفرم».
اغلب مردم یا درباره ذکاوت دیگران اغراق می کنند و یا بهره هوشی خود را دست کم می گیرند. اما مساله این است که نمی دانند «نوع نگرش مهمتر از بهره هوشی است». یک فرد با بهره هوشی حدود ۱۰۰ و دید مثبت بیشتر از یک نابغه با بهره هوشی ۱۴۰ و دید منفی، کاربرد و احتمال موفقیت دارد. هرگز فکر نکنید که نمی توانید استعدادی را در خود پرورش دهید که در خانواده شما کسی آن را نداشته. این توصیه پدر علم فیزیک نوین را نیز در جایی یادداشت کنید: «بهتر است ذهن خود را برای فکر کردن آماده کنید نه برای انبار کردن بی هدف اطلاعات»
گاهی وقتا لازمه مثل یک رهبر ارکستر رفتار کنیم :
به همه پشت کنیم و مشغول کار خودمون باشیم
چون درست بعد از اینکه کارمون تموم شد ، همه ی اون کسانی که بهشون پشت کرده بودیم
مجبورن بلند بشن و تشویقمون کنن . . .