مهاجر

مهاجر

دلنوشه
مهاجر

مهاجر

دلنوشه

پارادایم



آیا میدانید پارادایم چیست ؟

گروهی از دانشمندان ۵ میمون را در قفسی قرار دادند.

در وسط قفس یک  نردبان و بالای نردبان دسته ای موز گذاشتند.

هر زمانی که میمونی بالای نردبان می‌رفت تا موزها را بردارد، دانشمندان بر روی سایر میمون‌ها آب سرد می‌پاشیدند.

پس از مدتی هر وقت که میمونی بالای نردبان می‌رفت سایرین او را کتک می‌زدند.

مدتی بعد هیچ میمونی علی‌رغم وسوسه‌ای که داشت جرات بالا رفتن از نردبان را به خود نمی‌داد.

دانشمندان تصمیم گرفتند که یکی از میمون‌ها را بردارند و با یک میمون جدید جایگزین کنند. اولین کاری که این میمون جدید انجام داد این بود که سعی کرد تا بالای نردبان برود، که بلافاصله توسط سایرین مورد ضرب قرار گرفت.

پس از چندبار کتک خوردن میمون جدید با این که نمی‌دانست چرا، اما یاد گرفت که بالای نردبان نرود.

میمون دومی جایگزین گردید و همان اتفاق تکرار شد. میمون جدید اول هم در کتک زدن میمون جدید دوم شرکت میکرد. سومین میمون هم جایگزین شد و دوباره همان اتفاق (کتک خوردن) تکرار گردید.

به همین ترتیب چهارمین و پنجمین میمون نیز عوض شدند.

آن چیزی که باقی مانده بود گروهی متشکل از ۵ میمون بوده که با این که هیچ‌گاه آب سردی بر روی آن‌ها پاشیده نشده بود، میمونی را که بالای نردبان می‌رفت را کتک می‌زدند.

اگر امکان داشت که از میمون‌ها بپرسند که چرا میمونی که بالای نردبان می‌رود را کتک می‌زنند شرط خواهیم بست که جواب آن‌ها این خواهد بود:

من نمی‌دانم، این رسم ماست. همه این کارو میکنن

این جواب به نظر شما آشنا نمی‌آید؟!

این جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین می کند....! آدمها هستند که آن را می سازند! جهان سوم جا نیست، شخص است. جهان سوم منم، جهان سوم تویی، جهان سوم طرز تفکر ماست، نه آن مرزهایی که داخلش زندگی می کنیم! جهان سوم جاییست که درآمد یک دعا نویس از یک برنامه نویس بیشتر است. جهان سوم جاییست که مردمش جهان سومی فکر میکنند جهان سوم جایی است که بسیاری ازمردمانش با یک  عطسه از هدف خود دست میکشند....

یک ساعت تفکرمثبت بهتر از۷۰سال عبادت از روی عادت


پارادایم همان تقلید کورکورانه است

به امید اگاهی...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.