مهاجر

مهاجر

دلنوشه
مهاجر

مهاجر

دلنوشه

هدف




داستان جالبی وجود دارد دربارهٔ مردی که به سرعت و چهار نعل با اسبش می تاخت. این طور به نظر می رسید که جای بسیار مهمی می رفت. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد: «کجا می روی؟» مرد اسب سوار جواب داد: «نمی دانم، از اسب بپرس!!!»


 این داستان زندگی خیلی از مردم است. آنها سوار بر اسب #عادتهایشان می تازند، بدون این که بدانند کجا می روند. وقت آن رسیده است که کنترل افسار را به دست بگیرید و زندگیتان را در مسیر رسیدن به جایی قرار دهید که واقعاً می خواهید به آنجا برسید.


کتاب «اثر_مرکب» اثر دارن_هاردی


نظرات 1 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 15 اسفند 1396 ساعت 16:28 http://bihamta99.blogfa.com

حکمت جاوید ( حیرت )



حیرتا از آدمی که خود را باور ندارد و متحیِّر است از اینکه چرا کسی باورش ندارد .

حیرتا از آدمی که بخود رحم نمی کند و متحیّر است از اینکه چرا کسی به او رحم نمی کند .

حیرتا از آدمی که خود را دوست نمی دارد و متحیر است از اینکه چرا کسی دوستش نمی

دارد .

حیرتا از آدمی که خود را نمی فھمد و متحیر است از اینکه چرا کسی او را فھم نمی کند .

حیرتا از آدمی که با خود صادق نیست و متحیر است از اینکه چرا کسی با او صادق نیست .

حیرتا از آدمی که بخود حرمت نمی نھد و متحیر است از اینکه چرا کسی حرمتش نمی نھد.

حیرتا از آدمی که بھمه دروغ می گوید و ھمه را دعوت به صدق می کند .

حیرتا از آدمی که به دوست خود دشمنی می کند و با دشمنانش دوستی می کند .

حیرتا از آدمی که به فردا شکی ندارد ولی به زندگی بعد از مرگ شک دارد .

حیرتا از آدمی که خدای نادیده را می شناسد ولی خودش را نمی شناسد .

حیرتا از آدمی که از ریا کردن خسته نمی شود و لحظه ای نمی خواھد خودش باشد .



از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد سوم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.